دیهیم‌دار ۲۳۰۰ پیش از میلاد

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

  • پهلوی
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ دیهیم دارد

آوایش ویرایش

  • /دِیهیم/

  اسم خاص ویرایش

دیهیم

  1. از داستان کیومرث واژه دیهیم کمابیش تا اواسط شاهنامه گاهی ذکر می‌شود. و کلاهی بوده تقدیمی از پادشاه به شاهان کوچکتر.
    هم از شاه یابند دیهیم و تخت/ ز سالار زرّ و ز دادار بخت «فردوسی»
  2. (ادبی): تاج، کلاهِ زرنشان.
  3. (گیاهی): نوعی از گل آذین مانند آذین خوشه‌ای که گل‌های آن در یک سطح قرار دارد.

واژه‌های مشتق‌ شده ویرایش


برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

زبان دیگر ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • بهاری

آوایش ویرایش

  • /دِی/هیم/

  اسم مرکب ویرایش

دیهیم

  1. مترادف نوعی تهدید یا خط و نشان کشیدن ضمنی همراه با گِردی چشم، در زبان فارسی.
    بِی دِی هِیم اوشاق قؤخسِه!
    یک هیم کُن بچه بترسه!