(تُ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. خودرأی، مستبد.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

دیکتاتور، فرمانروا، صاحب اختیار، مستبد، خودرای، فروانروای خودسر، شخصی که بعنوان رهبر یک حزب یا از طریق شورش و کودتا زمام امور را در دست گیرد و خودسرانه بر مردم حکومت کند.

  1. واژه دیکتاتور از زبان فرانسه به فارسی راه یافته‌است.

برگردان‌ها

ویرایش

آوایش

ویرایش

[Dic Ta Tor]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ دیکتاتور دارد
ایتالیایی

dittatore

انگلیسی
pendragon