رش به معنای باران خیلی ریز

فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • [رَش]

رَش

  1. نام یکی از شهرهای شمالی ایران مرکز استان گیلان، شهر رشت.
  2. پشته. زمین پشته‌پشته.
  3. نام روز هجدهم از هر ماه شمسی.
  4. (جمع): رشاس.
  5. نک ریش.

ریشه شناسی۲

ویرایش

رُش

  1. مخفف رشد یا رُشت، رُست.
  2. چشم غره، نگاه خشمگین.
  3. نوعی جامه ابریشمین گرانبها.
  4. بازو.
  5. واحد طول، از نوک انگشت میانه تا آرنج.

  مصدر لازم

ویرایش
  1. چکیدن آب و خون و اشک.
  2. باران اندک و ریزه باریدن.
  3. آب پاشیدن.
  4. آب زدن به متاع برای سنگین شدن آن.

زبان دیگر

ویرایش
  • عربی

رَش

  1. باران اندک‌اندک، و ریز باریدن.
  1. خرمایی

رَش

  1. سیاه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین