خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
روزی
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
اسم مرکب
۱.۱.۱
منابع
۱.۱.۲
برگردانها
فارسی
ویرایش
اسم مرکب
ویرایش
توشه، غذای روزانه.
نصیب، بهره.
منابع
ویرایش
فرهنگ لغت معین
یک
روز
:روزی ز سر سنگ عقابی بهوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بياراست
[۱]
آن چیز که کفایت غذای یک روز را بدهد: روزی ما دست خداست.
1.
^
ناصر خسرو
برگردانها
ویرایش
انگلیسی
someday
perdiem
hostelry
hand to mouth
youth hostel
public school
hosteler
boarding
boarder
hostel
dormitory
board
rushee
juniorate
nova