فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • [زَم]

زم

  1. به معنی باستانی یعنی زمین که گاهی با پیشوند و پسوندی نشانهٔ سرزمین و کشور مانند زموآ، زاموآ یا خوارزم است.
    کشور یا سرزمین «زم» مهم بوده، آب یا چشمهٔ زم‌زم که از آن تحت عنوان آب کوثر (بهشت) یاد شده در اینجا جاری بوده که طبق اسناد، موقعیت آن ایران بوده‌است.
  2. سرما، سردی.
  3. گوشت درون و بیرون دهان.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ فارسی معین

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه
  • انگلیسی: zam