فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • زیبد/

زیبد

  1. زیبد هم چم زیبایی است، زیبنده است، زیبا است.
  2. زیبد نام مرکز دهستان در شهرستان گناباد در خراسان است.
  3. زیبد نام محل جنگ دوازده‌رخ بین سپاه ایران و توران است.
    چو گودرز نزدیک زیبد رسید ..... سران را زلشکر همی برگزید (شاهنامه).
  4. قلعه زیبد قلعه‌ای از دوره اشکانیان واقع در روستای زیبد است.