(فِ)

(اِ

فارسی

ویرایش
  1. سفرکننده.
  1. سفره، سفار.
  2. رسول، سفیر.
  3. کاتب.
  1. سفرهنگستان
  2. زن گشاده روی.
  1. سوا

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. اسب کم گوشت.
  2. فرشته‌ای که اعمال بندگان را نگاه می‌دارد.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین