فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /سَبزی/

سبزی

  1. انواع گیاهان معمولا علفی، که خام یا پخته آنرا می‌خورند مانند: نعناع، ترخون، ریحان و جزو آن‌ها.
  2. صراحی.

  حاصل مصدر

ویرایش
  1. سبز بودن، وضع و حالت سبز، طراوات، شادابی.

  استعاره

ویرایش
  1. سبزی خوردن هر یک از سبزی‌هایی که به صورت خام خورده می‌شود.
  2. سبزی پاک کن کنایه از: متملق، چاپلوس.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها
  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین