سل
فارسی
ویرایشگونههای دیگر نوشتاری
ویرایشریشه لغت
ویرایش- نیاهندوایرانی
آوایش
ویرایش- /سِل/
اسم
ویرایشسِل (پزشکی)
- بیماری ریوی، مرضی است عفونی و واگیردار که بیشتر ریه و غدد لنفاوی به آن میشوند عامل آن باسیلی است به نام باسیل کُخ.
- به معنی سیل در زبان بهاری و مفهوم باستانی آن.
اسم
ویرایشسَل
- (عربی): سیل. شل: سلاحی است مانند زوبین هندوان را.
- ظرفی که در روی طعام و جز آن نهند.
- سیل. شل: سلاحی است مانند زوبین هندوان را.
- آن چه بیرون کشیده شود از چیزی.
- نطفه.
- پُل چوبی.
- قای
مصدر متعدی
ویرایش- برکشیدن شمشیر، کارد و غیره.
- بریدن رگ.
- داغ کردن. مخصوصاً داغ کردن شریان صدغ که درد شقیقه و خیالات و منع نزول آب را نافع
اسم
ویرایشسُل (موسیقی)
- (فرانسوی): پنجمین نُت از نتهای هفتگانه موسیقی، کلید سُل.
صفت
ویرایشسُل
- (هندی): مرد دندان ریخته.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس