(سَ مّ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. زهر، مادة کشنده.
  1. سموم.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(سُ مّ)

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. قسمت انتهایی دست یا پای چهارپایان.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. خانه‌ای زیر زمین که در بیابان‌ها برای مسافران می‌ساختند.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

صفت فاعلی

ویرایش
  1. سُنب ؛ در ترکیب با واژه‌های دیگر معنای «سوراخ - کننده» می‌دهد. مانند آهن سم.

برگردان‌ها

ویرایش

| width=1% | |bgcolor="#FFFFE0" valign=top width=48%|

ایتالیایی

zampa

veleno

انگلیسی
venom