سیب

فارسی

ریشه‌شناسی

• پهلوی

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ سیب دارد

اسم

1. درختی است از تیرة گل سرخیان، برگ‌هایش بیضوی با دندانه‌های فاصله دار، میوه اش خوشبو و خوش طعم و بر چند قسم

استعاره

1. همة اقسام آن خوشبو، لطیف و مغذی

استعاره

1. مثل ~ که از وسط نصف کرده باشند کنایه از: عیناً شبیه کسی.

منابع

• فرهنگ لغت معین

(س)

صفت

1. سرگشته، گی

جمع

منابع

• فرهنگ لغت معین

آوایش

• [sib]

اسم

سیب (جمع سیب‌ها)

• میوه: سیب

برگردان‌ها

یک نوع میوه

آذری: آلما آلمانی: Apfel de ارمنی: խնձոր hy اسپانیایی: manzana es اسلواکیایی: jablko sk انگلیسی: apple en ایتالیایی: mela it پرتغالی: maçã pt تاجیکی: себ tg ترکی استانبولی: elma tr

چکی: jablko cs روسی: яблоко ru زازاکی: sa ، soo ، say ، sooy  عبری: he תפוח فرانسوی: pomme fr هلندی: appel nl یونانی: μήλο el

ایتالیایی

اسم

mela

انگلیسی

pome

• apple
• tater
• sugar apple
• spud
• pug
• potato
• pomace
• pipin
• greening
• crab apple
• costard
• cider
• applejack
• yam
• verjuice
• sweet potato
• russetting
• russeting
• rennet
• malate
• crisp
• bittersweet
• pyrene
• potato beetle
• pap
• puree
• potato chip
• eye
• hesverides
• fish and chips
• pip
• french fry
• chip
• ricer
• fish cake