فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • /شِکَم/

شکم

  1. (جانوری): بخشی از بدن که بین قفسه سینه و لگن خاصره قرار دارد و شامل قسمت اعظم دستگاه گوارش و قسمت‌هایی از دستگاه ادرار، دل.
  2. (عامیانه): آبستنی.
  3. واحدی برای شمارش تعداد زایمان.
  4. انحناء، قوس.

  استعاره

ویرایش
  1. باطن، درون.
  2. شکم از عزا درآوردن کنایه از: خوراک خوشمزه و فراوان خوردن.
  3. شکم را صابون زدن کنایه از: خود را برای خوردن چیزی آماده کردن.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین