فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • /شِی/وا/

صفت

  1. فصیح. ظریف. بلیغ. نغز. خوب. جید. نیکو. شیوه شیوا. سخن شیوا.
  2. دهی است از بخش مرکزی شهرستان لاهیجان، آب از نهر کیاجو از رود سفیدرود.
  1. گشتم از یُمن مدحت شه دین -- در سخن بس تبستغ و شیوا. (منجیک)

زبان دیگر

ویرایش
  • هندی
  1. سومین تشخص تثلیث هندی، خدای مخرب.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین