طبیعت

(تغییرمسیر از طبيعت)

(طَ عَ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • پهلوی
  1. واژه طَبیعَت واژه ای پارسی که با گویش اربی نوشته و لفزیده گشته است ، پارسی زبانان طبیعت و اربی زبان طَبیعَه می لَفزَند. ریشه این کَلمه ( نَه کَلَمه ) طَبَعَ است که پارسی آن : تَب = دما و گرمای بیش از هَد بَدَن ( هَد و بَدَن پارسی اند ) طِب که پارسی آن تِب است : دانش اندازه گیری دَمای تَن یا کَرپ. تافتن ، تابیدن ، تَف ، تَفت ، دَفت ( دَمه ی بَرخاسته از گرما که به اوروپایی گاز گفته می شود ) آلمانی : tauen = آب شدن برف و یخ در اَتَرِ ( اَثَرِ ) گرما در کُل طبیعت یا تَبیاَت جَهان هستیده که بنیاداَش از گرما یا روشنایی یا آزَر یا آتَش یا آتَر یا آتور ( آتور ~ آنور / نور ) یا همان ذره یا زَره یا آذَر : آ - ذَر ، photon است و تَب هم سورشی دیگر از آن است.
  1. سرشت، خوی.
  2. آن بخش از جهان که ساخته دست آدمی نیست.

مترادف

ویرایش
  1. کیان.
  2. کیانا

اسدی طوسی: کیانا طبایع باشد به زبان فلاسفه. خسروی: همه آزادگی همت تو / قهر کرده است مر کیانا را.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش
ایتالیایی

natura

istinto

انگلیسی
temperament