(طِ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. مرد خواهان زنان.
  2. زن خواستة مرد، معشوق ؛
  1. اطلاب، طلبه.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(طُ)

ریشه‌شناسی

ویرایش

مصدر متعدی

ویرایش
  1. خواستن.

(اِم

  1. گروه طلب کنندگان.
  2. گروهی که در یک جا جمع شده باشند.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(طَ لَ)

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. خواست، خواهش.
  2. در فارسی پولی که به عنوان قرض به کسی داده باشند.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش
  1. ‍‍
انگلیسی
quest