(طَ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. معرب تلک ؛ سنگی معدنی که به رنگ سفید نقره‌ای شفاف و براق و قابل تورق

استعاره

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(طِ لْ)

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. حلال، روا.
  2. خال
  1. چیزی که کس دیگری در آن شریک نباشد.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

ریشه‌شناسی

ویرایش

مصدر لازم

ویرایش
  1. رها شدن، رها شدن زن از قید عقد ازدوا
  1. درد.
  2. درد زادن.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش
انگلیسی
talc