فارسی= ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • ایرانی

آوایش ویرایش

  • /طی/لَس/آن/

  اسم مرکب ویرایش

طیلسان

  1. آنکه طیلسان بر تن دارد، و به مجاز عالِم، دانشمند.
    شش هزار طیلسان‌دار زیر منبر او بود. «شمس تبریزی»

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن