فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /غِول/

غول

  1. موجودی افسانه‌ای که هیکلی درشت و ترسناک دارد.
    ورا غول خوانند شاهان به نام.....به روز جوانی مرو پیش دام[۱](شاهنامه)
  2. آغُل گاو و گوسفند.
  1. آدم درشت و بی‌ریخت.
  1. (عامیانه): غول بی شاخ و دُم: کنایه از شخص درشت اندام و بی‌ریخت.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

پانویس

ویرایش
  1. در موردی شاهنامه زن جادو را غول می‌نامد، یعنی جنس مؤنث را.