(فَ)

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

  1. فراء

اسم ویرایش

  1. گورخر.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

(فَ)

اوستایی ویرایش

(پ ی ش.)

  1. بر سر فعل درآید و آن در اصل به معنی به، به سوی، در باشد: فرارو.

حرف اضافه ویرایش

  1. نزد، نزدیک: فرااو رفتم.
  2. به، با.
  3. سوی، جانب.

صفت ویرایش

  1. بلند، عالی.
  2. در میان: فراچنگ.
  3. دورتر یا بالاتر: فرا

ریشه‌شناسی ویرایش

  1. پیرامون، گرداگرد: فرابار.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

(فَ رّ)

ریشه‌شناسی ویرایش

  1. فرُاء

صفت ویرایش

  1. پوستین دوز، پوستین فروش.
  2. پوست پیرا، واتگر.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها ویرایش

انگلیسی
ultra