خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
فرسوده
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
صفت مفعولی
۱.۱.۱
منابع
۱.۱.۲
برگردانها
فارسی
ویرایش
(فَ دِ)
صفت مفعولی
ویرایش
ساییده.
کهنه و پوسیده شده.
آزرده شده.
منابع
ویرایش
فرهنگ لغت معین
برگردانها
ویرایش
انگلیسی
timeworn
rusty
old
forworn
forspent
effete
beaten
attrited
outwear
irk
gruel
fraying
fray
peneplane
peneplain
seaworn
wear off
weatherworn
wear out
recondition