فارسی

ویرایش

گونه‌های دیگر نوشتاری

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • بهاری

آوایش

ویرایش
  • /قُش/

قُش

  1. مترادف قوچ در زبان فارسی، ترجیحاً بُز یا گوسفندی که در میان گله بدنبال حریف میگردد تا شاخ به شاخ گردد.
    قؤش آمانه نِه کَسِد.
    قوچ امانش را بریده.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ شمس