لچ
فارسی
ویرایشگونههای دیگر نوشتاری
ویرایشریشه لغت
ویرایش- فارسی
آوایش
ویرایش- /لُچ/
صفت
ویرایشلچ
- لوج: لخت، برهنه، عریان.
- لُچ :در گویش گنابادی یعنی مکیدن چیزی ، مکیدن سینه یا بدن زن یا آلت تناسلی مرد.
- لَچ :در گویش گنابادی یعنی تر شدن ، خیس
- لُچَّ :در گویش گنابادی یعنی برعکس کردن ، به دهان گرفتن
ریشه شناسی۲
ویرایشاسم
ویرایشلَچ
- چهره، رخ، رخسار.
ریشه شناسی۳
ویرایشاسم
ویرایشلِچ
- لب مرز، کران.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین