(مُ تْ قَ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش

(اِمف.)

  1. استوار گردیده، محکم شده.
  1. محکم، استوار.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(مُ تْ قِ)

  1. محکم کننده، استوارکننده.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(اِ