فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /مَصدَری/

  صفت نسبی

ویرایش

مصدری

  1. مربوط به مصدر. یای مصدری.

  حاصل مصدر

ویرایش

مصدری

  1. مصدر بودن، گماشته.
    مصدر به خانه فرستادن و به کار کلفتی و رخت‌شویی ... وادار ساختن و دیگر اسرار مگو از مسائل مصدری در خانه فرمانده بود.‌«جعفر شهری»

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن