فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /مُغ/بچّه/

مغبچه

  1. بچه مغ، کاهن یا روحانی زرتشتی بعد از ترویج اسلام در ایران.
  2. پسر بچه‌ای که در میخانه‌ها خدمت می‌کرد، باده فروش.
    آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش.....گفت بیدار شو ای رهروی خواب آلوده (حافظ)
  3. (جمع): مغبچگان.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین