مقعر

(مُ قَ عَّ)

فارسی

ریشه‌شناسی

• عربی

(اِمف.)

1. گود، فرو رفته.

منابع

• فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

انگلیسی

reentrant

• dished
• cuppy
• concave
• cave
• dish
• convexo concave
• concavo concave
• burning glass
• ewe neck
• plano concave
• barrel chair
• concavo convex
• band shell