ملکه
(مَ لَ کِ)
فارسی
ویرایشریشهشناسی
ویرایش- پهلوی و سغدی
- واژه ملی و ملت این واژه را عرب از ملکوتا سریانی گرفته و خود سریانی ها آن را از آریایی ها در زمان زیر دست و زیر فرمان بودنشان گرفتند: واژه آریایی *لِک lek ( در پهلوی lekā ) همخانواده با location انگلیسی و loka در سنسکریت به معنای سرزمین اقلیم بوم زمین است که از آن واژه مَلِک ( مَه=بزرگ لِک=سرزمین ) به معنای سلطان را ساخته اند. واژه مملکت ( مام=بدنه - تمام لِک=ملت ات ) به معنای امپراتوری یا شاهنشاهی است که از پیوستن چندین ملت شکل میگیرد ( مام میهن=تمامیت میهن ) . در سنسکریت loka लोक در بلوچستان واژه mahlk مہلوک همتای واژه ملت هستند. عرب از مَلِک واژه ملوک و از مملکت واژه ممالک را به دست آورده است. *پیرس: فرهنگ واژگان پهلوی: شادروان بهرام فره وشی در سغدی واژه نافچ را برای ملت داریم. این واژه با ناف یا نافَگ پهلوی که به چم خانواده است، همریشه است. بن مایه: فرهنگ سغدی، دکتر بدرالزمان قریب
اسم
ویرایش- سرعت ادراک و دریافت ذهن.
جمع
ویرایش- ملکات.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
(~.)
ریشهشناسی
ویرایش- ملکة
- زن پادشاه، شهبانو.
- زنی که پادشاه باشد.
- زنی که نمونة بارز یک خصوصیت ظاهری یا باطنی است: ملکه عصمت، ملکه زیبایی و مانند آن.
- جنس مادة بالغ و بارور در جامعة حشرههای اجتماعی (زنبور عسل، موریانه، مورچه)
- که کار تخمگذاری را انجام میدهد.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
اسم
ویرایش- ملکه
برگردانها
ویرایشترجمهها
- ایتالیایی
اسم
ویرایش- انگلیسی
- rial