(مُ وَ صَّ)

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

(اِمف.)

  1. پیوند کرده شده، وصل شده.
  2. آن است که همة حروف یک مصراع یا یک بیت را بتوان به هم متصل کرد و سر هم نوشت، متصل الحروف. م

قید ویرایش

  1. مقط

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  1. رساننده، پیوند دهنده.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین