مولد
(مُ وَ لَّ)
فارسی
ویرایشریشهشناسی
ویرایش(اِمف.)
- تولید شده، زاییده.
- پدید آورده.
- شخص عجمی که در عرب پرورش یافته.
- کلام ساخته و بر بافته.
- لغت عجمی که عرب در کلام استعمال کند.
- لغتی که قدمت استعمال ندارد، مستحدث.
جمع
ویرایش(برای کسان)
- مولدین.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
(مُ وَ لِّ)
- تولید کننده، زاینده.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
(مُ لِ)
ریشهشناسی
ویرایشاسم
ویرایش- زادگاه.
- هنگام زادن.
جمع
ویرایش- موالد.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
عربی
ویرایش(اِ
برگردانها
ویرایش- انگلیسی
- reproductive
- regenerator
- productive
- producer
- generator
- birthplace
- begetter
- active
- zymoplastic
- unborn
- titaniferous
- scientail
- report generator
- pulse generator
- nonproductive
- melliferous
- generatrix
- generating function
- function generator
- compiler generator
- random number generator
- progamete
- hypnotic
- clock generator
- self energizing
- saprogenic
- hydropower
- turbogenerator
- spark plug
- fruiting body
- carcinogen
- sporogonium
- mycelium