نمک
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- نیاهندوایرانی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ نمک دارد |
آوایش
ویرایش- /نَمَک/
اسم
ویرایشنمک ماده بلوری بیرنگ و سفید با طعم شور که بیشتر آن کلرید سدیم است و برای طعم دادن به خوردنیها یا محافظت از خوردنیها به آنها نیافزایند؛ و به آسانی سوده میگردد و در آب حل میشود و آن را از آب دریا و معدن به دست میآورند.
- نمک ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش نم - اَک قابل تجزیه باشد، و به معنی مرطوب کاشتن بذر غلات بوده است.
استعاره
ویرایش- نمک به حرام: ناسپاس، حق ناشناس.
- نمک را خوردن و نمکدان را شکستن کنایه از: به ولی نعمت خود خیانت کردن.
––––
برگردانها
ویرایشترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
|
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین