فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /شِنیدَن/

  عارفر

ویرایش

نوشتن

  1. بُن مضارع نویس؛ رسم کردن علائم یک نظام خطی برروی سطحی به منظور نشان دادن اصوات یک زبان یا اصوات موسیقی.
  2. تحریر کردن. درج حروف، کلمات و علائم بر روی یک سطح اغلب روی کاغذ و یا درج به صورت الکترونیکی.
  3. درنوردیدن، پیمودن، طی کردن. پیچیدن.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن