فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش

آوایش

ویرایش
  • (هَ)

هماهنگ

  1. ~ کاری از پیش تتظیم شده یا کاری را در یک ساعت یا یک مکان با کسی دیگر تنظیم کردن.
  2. ~ هماواز. ازپیش تنظیم شده

هم‌آهنگ

  1. ~ دارای آهنگ هم‌سان. دارای تناسب، سازگاری. موافق، متحد

منابع

ویرایش

پهلوی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش

آوایش

ویرایش

هماهنگ

  1. هنگ یا ارتش متعلق به هُما
    هُما هنگه گَلده
    لشکر هما هم آمد.

برگردان‌ها

ویرایش
انگلیسی
coordinated