(هُ نَ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. فضل، کار برجسته و نمایان.
  2. زیرکی.
  3. پیشه و صنعت.
  4. تقوی، پرهیزگاری
  1. هر یک از هنرهای زیبا.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  1. هنر
  2. در گذشته به معنی فضیلت و معرفت بوده و در برابر عیب به کار می‌رفته است. فضیلت، مهارت، فن.

آوایش

ویرایش

[honæɾ]، /هُنَر/

متضادها

ویرایش

برگردان‌ها

ویرایش
ایتالیایی

arte

انگلیسی
mystery