(وَ)جه

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

اسم ویرایش

  1. روی، چهره.
  2. طریقه، جهت.
  3. پول.

جمع ویرایش

  1. وجوه.
  2. ذات، شخ

صفت ویرایش

  1. قصد، نیت.
  2. دلیل، سبب. ؛ ~ ضمان پول (یا مالی)
  1. که برای ضمانت می‌سپارند. ؛~ ِ مصالحه آن چه برای برقراری صلح میان دو طرف مورد معامله قرار می‌گیرد.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

اسم ویرایش

وجه (جمع وجه‌ها)

(وَجه)

  1. روی هر چیزی
  2. در هندسه: به هر رویه ی چند وجهی، وجه می گویند.

برگردان‌ها ویرایش

انگلیسی
payment