فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • /پِتیارهِ/

  حاصل مصدر

ویرایش

پتیاره (گفتگو)(دشنام)

  1. بی‌حیا، بد زبان، بد خوی و مردم آزار در مورد زن. هرزه.
  2. (غیرمؤدبانه): زشت و ترسناک، نازیبا.
  3. (قدیم): در باور زرتشتیان قدیم، مخلوقی اهریمنی که برای نابود کردن خوبی‌ها آفریده شده.
  4. (قدیم): جانوری افسانه‌ای که بلا و مصیبت بوجود می‌آورد یا هر نوع جانور درنده.
  5. (قدیم): آفت، بلا، آسیب، مصیبت.
  • بهاری

  اسم مرکب

ویرایش

پِتیارهَ

  1. زخم، زخم مزمن، زخمی که بر اثر جراحت شمشیر و نیزه و سایر ادوات بر بدن وارد شود و به این زودی‌ها التیام نیابد.
    همی رفت باید کزین چاره نیست ..... مرا نیز از مرگ پتیاره نیست (شاهنامه)



ترجمه‌ها

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ شاهنامه. ISBN 964-5566-35-5/ فرهنگ شمس