(کِ وَ)

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

صفت مرکب ویرایش

  1. مقدم، پیشگام، پیشرو، پیش قدم.
  2. یکی از مدارج طریقت، آن که درجة پیش کسوتی دارد.
  3. قدیم ترین و بزرگ ترین پهلوان یک زورخانه که حق تقدم در پهلوانی دارد.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین