کباب
فارسی
ویرایشریشه واژه
ویرایشآوایش
ویرایش- /کَباب/
اسم
ویرایشکباب
- پاره گوشتی که به سیخ بکشند و روی آتش بریان کنند و گونههای مختلف دارد: کباببرگ، کبابکوبیده، کباببناب، کباببختیاری، چنجهکباب، جوجهکباب و غیره.
- نوعی غذای گوشت سرخ شده اصیل ایرانی، با آتش یا حرارت ذغال.
- واژه "کباب" از ریشه "کوب" و به معنی "کوبیده" و "کوفته" می باشد. دهخدا نیز در لغت نامه اش کباب را گوشت "کوفته" و بریان ساخته معنی کرده است که به گونه ای ریشه نام کباب را بیان می کند، چرا که ویژگی "کوفته" بودن، پیش تر از بریان ساختن آمده. کباب از ریشه "کوبیدن" واژه ای کاملن ایرانی است که تنها در پارسی می توان واژه های هم ریشه با آن مانند "کوبیدن"، "کپیدن"، "کفه"، "کاو" و . . . را دید و این واژه از زبان پارسی به دیگر زبان های جهان راه یافته است و《 در زبان های دیگر، هیچ ریشه دیگری برای آن پیدا نشده است》. بیش از هزار سال پیش فردوسی نیز واژه "کباب" را در سروده های خود به کار برده است: برافروختند آتش و زان کباب بخوردند و کردند سر سوی آب ایران سرزمین آتش و زادگاه کباب است و گونه های بسیاری از کباب در میان تبارهای ایرانی رواج داشته که چند مورد از نامی ترین آن ها را در زیر آورده ایم
مترادفها
ویرایش––––
برگردانها
ویرایشترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
- فرهنگِ ریشه هایِ هندواروپاییِ زبانِ فارسی