(کَ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. سینه و صدر.
  2. بغل، پهلو.
  1. نوار یا تسمه‌ای که دارای حالت ارتجاعی است مخصوصاً بندی که در آن نوار یا نوارهای لاستیکی به کار رفته باشد.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. زخم و ریشی که بر دست و پای شتر بهم رسد و از آن پیوسته زردآب بیرون آید و از بیم سرایت شتران صحیح را داغ کنند؛ غره.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. خوب، خوش.
  2. خودستا، متکبر.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(کَ یا کِ)

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. کشیدن: کش و قوس.
  2. دوم شخص مفرد از امر حاضر از «کشیدن».

صفت فاعلی

ویرایش
  1. در ترکیب به معنی «کشنده» آید به معانی ذیل: الف - کشنده، برنده: غاشیه کش. ب - تحمل کننده: جفاکش. ج - تماس دهنده، مالنده: جاروکش. د - نوشنده، آشامنده: پیاله کش، جرعه کش. ه - حرکت دهنده: سپرکش.

صفت مفعولی

ویرایش
  1. گاه در ترکیب به معنی «کشیده» آید: زرکش.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(کِ)

  1. دفعه، مرتبه، بار.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش
ایتالیایی

elastico

انگلیسی
winter kill