فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • /گَبر/

گبر

  1. خفتان، لباس جنگی، جوشن.
    بشد تیز رهّام با خود و گبر ..... همی گرد رزم اندر آمد به ابر
  2. خیمه که به یک ستون برپای باشد.
  3. نوعی سنگ که از آن دیگ و کاسه و امثال آن درست می‌کنند.
  1. آتش پرست، مجوس.
  2. گبر در گویش گنابادی به معنای انسان تنومند و قوی هیکل گفته میشود.
  3. گبر به زرتشتیان قدیم که پس از حمله اعراب مسلمان نشدند به طعنه اطلاق میگردید. حال آنکه گبرها با زرتشتیان فرق داشته‌اند و زرتشتیان مردگانشان را خاک نمیکردند بلکه جسد آنها را در کوهستان و بیابان‌ها رها میکردند تا خوراک حیوانات وحشی شوند و معتقد بودند جسد انسان اگر دفن شود خاک را آلوده میکند.
  4. گبرها مردگان خود را با دارایی‌شان دفن میکردند و قبرستان‌های آنها به گورهای گبری شهرت دارد و سالهاست توسط سارقان میراث فرهنگی در نقاط مختلف ایران پس از شناسایی غارت میشوند
  5. دین گبرها دیویسنا بوده است. که دیو به معنای خدا بوده و پس از ظهور زرتشت و دشمنی زرتشت با این دین، آن را به افول نهاده و به تدریج در دین زرتشت ادغام شده است.
  6. گبر امروزه به کسانی که دینی ندارند اطلاق میگردد. وقتی میگویند طرف گبر است یعنی بی‌دین و بی‌خدا میباشد. (اتئیست)

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش