(گَ زَ)

  1. مزه، چیزی که با آن تغییر ذائقه د

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. سرما زده.
  2. موقع، فرصت مناسب.

(عا.)

  1. بهانه، دستاویز. ؛ ~دست کسی دادن یا افتادن: بهانه یا مدرک به دست کسی افتادن یا دادن.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. تشن

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. نوبت، دفعه، کرت.
  2. نوبت آب در زراعت (معمولاً در ۸ یا ۱۶ روز)

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین