(~.)

(اِ

فارسی

ویرایش
  1. گمارنده.

گُمار :(gomar) در گویش گنابادی یعنی گماشتن ، مسئول قرار دادن ، مراقب و نگهبان کردن

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(گُ)

  1. جای ناآشنا، به ویژه در جنگل انبوه که موجب گمراه شدن شخص شود.
  2. نام طایفه ای در ایل بختیاری

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. چمچه، کفگیر بزرگ.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

==فارسی (گویش نیشابوری)

  1. نوبت چوپانی
  1. Gomar