خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
fall
زبان
پیگیری
ویرایش
فعل
ویرایش
سقوط کردن
،
افتادن
خراب شدن
،
فرو ریختن
باریدن
کاهش یافتن
،
پایین آمدن
شکست خوردن
(جنگ ، سیاست) # به دست کسی یا چیزی افتادن
اسم
ویرایش
کاهش
،
تنزل
،
سقوط
سقوط
،
فروپاشی
،
سرنگونی
بارش
،
ریزش
(در آمریکا) # پاییز