hibernate
انگلیسیویرایش
فعلویرایش
hibernate (سوم شخص مفرد از حال ساده hibernates, حال استمراری hibernating, گذشته ساده و اسم مفعولی hibernated)
- (فعل لازم) سپری کردن زمستان در بیهوشی.
- (فعل لازم) (رایانش) وارد شدن به حالت انتظار که انرژی را بدون از دست دادن اطلاعات حافظه، ذخیره میکند.
- Your computer hibernates after it has been idle for the specified amount of time.
برگردانهاویرایش
سپری کردن زمستان در بیهوشی
|