tag
آلمانی علیای باستان
ویرایشاسم
ویرایشtag
انگلیسی
ویرایشاسم
ویرایشtag (جمع tags)
- ، امضای ویژه یا سبک ویژهای که برای خالق اثر در این کار وجود دارد.
- دستور در رایانه، نوشته کوتاهی که نشان دهنده یک عنصر یا مفهوم در زبان رایانه و برنامه نویسی است. مانند جمله زیر که در آن <title> یک tag دانسته میشود:
- The <title> tag provides a title for the Web page.
- دستور (عبارت)
- The <title> tag provides a title for the Web page.
- <title> برای وبگاه یک عنوان ایجاد میکند.
- (در آمریکا)
صفحهای که شمارهٔ خودروها (شماره ماشین) بر آن نوشته شده، پلاک یا صفحهٔ فلزی که بر آن اطلاعات مربوط به یک سرباز یا دام (حیوانات)
- نوشته شدهاست.
- هنگامی که داستانی را تعریف میکنیم، جملهای که به یک نفر نسبت داده میشود، tag نام دارد. مانند:("he said")
فعل
ویرایش- برچسب زدن به چیزی
- (در رایانه)
- جدا کردن و دسته بندی اطلاعات با دادن اطلاعات لازم. مانند:
- I am tagging my music files by artist and genre.
- دارم پروندههای موسیقی را بر پایهٔ هنرمند و گونه آنها دسته بندی میکنم.
- I am tagging my music files by artist and genre.
- در نقاشی دیواری، اثری را با امضای خود نشانه گذاری کردن. (امضا کردن پای اثر)
- یا با روش ویژهای که خالق اثر دارد، نشان دهد اثر مال او است.
- (در بیسبال)
- زدن ضربه محکم به توپ، مانند
- He really tagged that ball.
- او واقعا به توپ ضربه زد.
- He really tagged that ball.
دانمارکی
ویرایشاسم
ویرایشآلمانی
ویرایشفعل
ویرایش- tag
- امر مفرد فعل tagen
مجارستانی
ویرایشاسم
ویرایشtag (جمع آن tagok)
واژههای گرفته شده
ویرایشسوئدی
ویرایشاسم
ویرایش- tag
- چنگ یا مُشت (دست بسته)
- Tappa inte taget
- دست خود را باز نکن
- Tappa inte taget
- نگه داشتن چیزی
- Släpp inte taget
- رهایش نکن
- Släpp inte taget
- یک تکان یا حرکت (با پارو، در شنا)
- Ett tag till med åran
- یک تکان دیگر به پارو
- Ett tag till med åran
- یک لحظه، یک ثانیه، یک دقیقه
- Ett litet tag
- یک مدت بسیار کوتاه، یک ثانیه
- Ett litet tag
فعل
ویرایش- tag
- امر فعل taga