آتشخوار
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- فارسی
آوایش ویرایش
- /آتَش/خوار/
صفت ویرایش
آتشخوار
- خورنده آتش بدون آسیب دیدن از آن، یا آنچه آتش در دهان دارد، مانند جانوران افسانهای.
- (مواد): آنچه در برابر آتش مقاوم باشد و نسوزد یا ذوب نشود؛ آتشخور. شترمرغ. کنایه از: آدم.
- حوزه: [حملونقل دریایی]: نوعی قایق، دارای تجهیزات آتشنشانی.
برگردانها ویرایش
ترجمهها
|
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن
«آتشخوار» همارزِ «fire boat»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر دوم، فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ۹۶۴-۷۵۳۱-۳۷-۰