فارسی ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آسا/

  اسم ویرایش

آسا

  1. (قدیمی): شکل و شمایل. خمیازه، دهان‌دره. زیب، زینت. وقار، تمکین.
  2. پسوند و جزء پسین بعضی کلمه‌های مرکب است که شباهت را می‌رساند مانند: رعدآسا. برق‌آسا.

  فعل ویرایش

  1. بن مضارع آسودن.

 کهن واژه ویرایش

  1. طرز، روش. آس.
  2. (لری): نام چوبی که در باور لرها مقدس است.

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس

زبان دیگر ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • بهاری

آوایش ویرایش

  • /آس/آ/

  اسم ویرایش

آسا

  1. مترادف آویزان‌کن، بیاویز، آویخته‌کن در زبان فارسی که شاید قید محسوب شود.
    رَخدِ یودِین آسا!
    لباس را شستی آویزان کن‌حا!