فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آس/

آس

  1. دو سنگ‌به شکل استوانه که بر روی هم می‌گذارند. سنگ زیرین ثابت و سنگ رویی بر محور میله‌ای می‌چرخد و گندم و دانه‌های دیگر را خُرد و نرم می‌کند. آسیاسنگ.
  2. واژه آس نام یک نوع ریحان خوشبوست که از زبان سانسکریت آمده است.
  3. آسِ: در گویش گنابادی یعنی آهسته، آرام، رام.

  کهن واژه

ویرایش
  1. آس در زبان معیار باستان به معنی راه، طریق، آیین و در کل اصطلاحی مقدس بوده و پیشوند یا پسوند بسیاری از کلمات است؛ مانند آسان یا کلاس.
  • پشتو
  1. اسب.
  • فرانسوی
  1. تک خال. یکی از ورق‌های بازی که یک خال بر آن نقش شده.
  2. هر کدام از چهار ورق تک خال در ورق بازی.

برگردان‌ها

ویرایش

برگردان‌ها

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس