فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آسیمِه/

آسیمه

  1. (قدیمی): آشفته، پریشان. مضطرب، سرگشته. ژولیده. شتابزده. هراسیده. هراسان، مضطربانه.
    به ره گیو را دید پژمرده روی/ همی آمد آسیمه و پویه پوی «فردوسی»

  کهن واژه

ویرایش
  1. آسیمه ممکن است در زبان معیار باستان به بصورت آ - سیمه قابل تجزیه باشد؛ که آ نشانه قوم یا قبیله بوده و سیمِه احتمالا به معنی صفتی خاص مانند ترس، در وجود ایشان است.

واژه‌های مشتق شده

ویرایش

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس/ شاهنامه