فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • /آش/کوب/

  اسم ویرایش

آشکوب

  1. هر طبقه از ساختمان. آشکوبه.
    بیشتر عمارت پنج آشکوب و شش آشکوب باشد. «ناصرخسرو»
  2. رگه‌های چینه؛ هر رده از دیوار گِلی.
  3. هر یک از طبقات نُه گانه آسمان ؛ سپهر. فلک. سقف، آسمانه.
  4. هر طبقه از زمین. آشکوب لایه‌های رسوبی.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس