آغاز

فارسی

گونه‌های دیگر نوشتاری

• آغر

ریشه لغت

• اوستایی

آوایش

• آغاز/

اسم

آغاز

1. اولین قسمت یا مرحله از هر چیز، جایی یا لحظه‌ای که از آن، کاری شروع می‌شود. اول، شروع، ابتدا. شروع کردن. مقابل پایان.

   آغاز به زبان بهاری به دو بخش آ - غاز قابل تجزیه است؛ و غاز به معنی کَندن بویژه کَندن لباس است، که در کل آغاز به مفهوم «حالا درآر لباس» خواهد بود.

2. شروع شدن یا شروع کردن. ازل، زمان بی‌ابتدا.

واژه‌های مشتق شده

• آغاز شدن، آغاز کردن، آغاز نهادن، آغازگاه، آغازگر، آغازه، آغازی، آغازیدن، آغازین

---

منابع

• فرهنگ لغت معین/ فرهنگ واژه‌های اوستا/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس